گاه نوشت یه کنکوری 97 :)

قاصد روزان ابری ،داروگ، کی می رسد باران؟

گاه نوشت یه کنکوری 97 :)

قاصد روزان ابری ،داروگ، کی می رسد باران؟

گاه نوشت یه کنکوری 97 :)

این برایش سخت آسان بود و ساده بود
همچنان که می توانست او، اگر می خواست ....
«م.امید» جان ♥


به وبلاگ من خوش اومدین
من یه کنکوریم ، کنکور97

میدونم که قراره سخت باشه؛ ولی سخت، غیر ممکن نیست

این وبلاگ رو تا زمانی که جواب کنکور 97 بیاد نگه میدارم، شایدم بیشتر..
♥ممنون که تو این مدت همراهمین ♥

وشاید تقدیرش چنین بود که لحظاتی از عمرش را با تو همدل باشد... :)

پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با موضوع «اعصابِ خورد نویس» ثبت شده است

موهای عزیزم :)

موهامو کوتاه کردم... خیلی کوتاه

تازه داشت به پایین کمرم میرسید فرفری های خوشگلم :)

انقدر اعصابم خورد بود و فقط تونستم همه ناراحتیمو سر موهام خالی کنم زورم فقط به اونا رسید

اما ایندفعه دیگه یه هفته اشک و اه نداشتم، خیلی عجیبه که اونقدربرام اهمیت نداشت...

یعنی انقدر ناراحت بودمو دلم شکسته بود که چیز دیگه ای حس نکردم

این چند وقته اصلا حال خوبی نداشتم، همه انگیزه و خوشحالیمو نابود کردن :)

نه به اون موقع که صبر نداشتم زودتر واسه کنکور شروع کنم بخونم نه به الان که همه حسم رفته

مامانی هم که رفته مسافرت و منم گرما زده شدمو حال بد و این حرفا.


دوست جان امروز کنکور داشت، یه عالمه براش دعا کردم خیلی زحمت کشید و حتما تهران قبوله

کاش منم اون شوق و اشتیاقم برگرده و با انرژی شروع کنم، درس خوندن بدون انگیزه همش زجره

باید خودمو جمع کنم نمیخوام عقب بمونم، نباید هدف رو یادم بره

 تو همین یکی دو روزه اوکی میشم قول ♥